روز هایی که گذشت ...

آخرین مطالب

امکانات وب

نمی دونم چرا نوشتم ...

الهام زنگ زد ..شاید شش سال بود که باهم حرف نزده بودیم ..سالی یکی دوبار پیامک مناسبتی می دادیم ..نوروزتان فرخنده ...زنگ زده بود که سئوال کیفری بپرسد .اول حرفهاش گفت با تاخیر تبریک میگم خوشبخت شی .اخر تمام حرفاش پرسید عروسی کردی..گفتم نه ..یه چیزی گلوم را خفه می کرد ..اما هیچی نگفتم ..ادم ها هنوز دارن به من تبریک می گن ... شنبه داشتم تو دانشگاه راه می رفتم ..زهرا را دیدم ..4 سال بود ندیده بودمش ..اصلا رفیق راهنمایی ادم یک دفعه وسط دانشگاه چی کار می کند ..گفت چه خبر از شوهرت ..عروسی کردی ..گفتم دارم جدا میشم ..از مشاوره دانشگاه برمی گشتم ..داغون بودم ..گفت حیفه ..گفتم راست م روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نمی دونم چرا,نمی دونم چرا دل بی قراره,نمی دونم چرا دلم گرفته,نمیدونم چرا تو زندگیم هِی نمیشه,کامران و هومن نمیدونم چرا,نمیدونم چرا یادم نمیاد,نمي دونم چرا دل بيقراره,نمی دونم چرا دوست دارم,نمیدونم چرا از کامران و هومن,نمی دونم چرا دانلود, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 173 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 7:55

این حرف ها که گفتن نداره ..خواندن نداره ..

ادامه مطلب

روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : این حرفها برای تو مادر نمیشود,زندگي ارزش اين حرفها رو نداره, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 6:44

توضیح مطالب رمز دار

کسی رمز خواست بگویید ...رمزی نوشتن برای جمع کردن مخاطب نیست برای حفظ حریم حرف هایم هست ..برای چهارچوب خانه خودم ..

ادم در خانه اش را همیشه باز نمی گذارد ..

از من گذشته جمع مخاطب ..

روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 6:44

زمان میگذره ..

شنبه طلا ها را پس گرفتم .. یعنی تحویل دادند به محل کارش و ما هم از هم انها تحویل گرفتیم ..به حلقه ام نگاه کردم ..دیگه دوستش نداشتم .. این که چند تا سکه بازهم کم بود مهم نیست برام.دیگه واقعا مهم نیست .مهم رسوایی بود.اثبات حقیقت بود. خدایا شکرت .... دیروز رفتم پیش دکتر بانکی تو دانشگاه نوبت گرفته بودم...بهم گفت اگه چیزهایی که می گی واقعا باشه ..جدا شو ...راستش را بخواهید فکر نمی کردم بهم بگه جدا شو ولی گفت .. من خستم ..یک جورایی گاهی دلتنگ میشم مثلا وقتی اولین بارون بارید زدم زیر گریه ...اما من می دونم که اشتباهه ..می دونم که تو خیلی ظلم کردی ...و حتی پشیمون نیستی ..دلم بر روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : زمان میگذره اما عشق,زمان میگذره,زمان زود میگذره,دانلود اهنگ زمان میگذره اما عشق,زمان چقدر زود میگذره, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 185 تاريخ : چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 14:40

نظرات دیگران ..

یک وبلاگی هست که خیلی معتبره .دختری نوشته بود که در دوران عقد جدا شده ولی حالا با خواستگار هاش مشکل داره

داشتم نظرات را می خوندم که دیدم ادم ها چقدر ناعادلانه فکر می کنند ..

دلم حتی به جای دختر سئوال کننده هم شکست ..شما ها چی می دونید از درد ادم ها ...چی می دونید ...؟!

روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نظرات دیگران,نظرات دیگران در مورد ایشواریا,احترام به نظرات دیگران,استفاده از نظرات دیگران, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 14:40

لعنتی صدام بزن

به حساب من میشود 10 روز ..می شود عاشورا...دارد کشته می شود ..نه شهید .. مردن برای کسی که برایم تب نکرد .. تو اصلا حساب کرده ای ..نکرده ای که نیستی ... امروز میلاد امام رضا است ..تمام این ده روز منتظر این روز بوده ام ...دلم حرم می خواست ..دلم شکسته بود.. از امام زاده که امده ام بیرون ،خادم امام زاده تو دست هایم آجیل مشکل گشا گذاشت ...من ارامم ..اما خوب نه .. موقع برگشت تو خیابان چاووشی می خوند لعنتی صدام بزن ..من پای این شعر اشک می شم .. تو خیابان شربت نذری خوردم ..من همه را نشان تو می دانم .. پ ن . اهنگ دیوونه چاووشی .. روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : لعنتی صدام بزن,لعنتی صدام بزن هی بگو تا,لعنتی صدام بزن چاوشی,لعنتی صدام بزن چاووشی,لعنتی صدام بزن محسن چاوشی, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 193 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 23:19

برای خودم ..

روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : برای خودم,برای خودم متاسفم,برای خودم مینویسم,براي خودم,برای خودم زندگی میکنم,برای خودمان زندگی کنیم,برای خودم مردی شده ام,براي خودم مينويسم,برای خودم دلتنگم,برای خودم کار کنم, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 199 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 23:19

........

یا امام رضا دوستت دارم ....همین ..ببخش من را ..اگه امروز گفتم چرا ...نشان تویی...راه تویی ..پناه تویی...

روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 162 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 23:19

خدایا ...

باورم نمیشه ..قبل سفر طلا های خودم و مادرم را امانت سپرده بودم پیش مادرت ..مادرت به پدرم گفته مدرک دارید ؟

باورم نمیشه که تو گفتی چیزی ندادید ..باورم نمیشه این تویی ...باورم نمیشه ...خدایا ..ادم هایت چگونه نماز می خوانند ...

روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : خدایا کمکم کن,خدایا دلم گرفته,خدایا شکرت,خدایا خسته ام,خدایا دوستت دارم, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 229 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 23:18

عنوان ندارم ..

موهایم را که می بستم به گیر سرم نگاه کردم ..یک سال بود که خریده بودش ...بعد به لباسم نگاه کردم ..به اتاقم ..اجسام از تو وفادار تر بودند ..من به اجسام دل نبستم به تو بی وفا دل بسته ام ... دلم می خواهد برم جایی که هیچ کس نشناسدم .. حالم اونقدر خوب نیست که کامنت جواب بدم ولی با حرف خیلی ها تون اروم میشم ..حتی اشک میشم و فکر می کنم ادم هایی که مرا ندیده اند ..نشناخته اند دل نگرانم می شوند و اویی که اسمش را عشق گذاشته بودم این گونه رفتار کرد اشتباه بزرگ زندگی من ...چطوری نماز می خوانی ..چطوری سرت رو به خدا بلند است ...خدایا ..لطفا نگاهم کن .. روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 23:18

خدایا شکرت ...دمت گرم

دیروز صبح که داشتم بلیط مشهد می خریدم فکر نمی کردم امروز بخندم ..امروز بعد مدت ها صدام خندید ..خدایا شکرت ...باید بگم که مادرشوهرم جای مهمی اعتراف کرده که طلا ها پیشش هست ولی شوهرم نمی دونسته ..درسته دروغ گفته ..درسته گفته فقط طلاهای من هست و طلاهای مامانم را انکار کرده ...ولی همین که بعد دروغ گفتن و انکار کلش محبور شده اعتراف کنه . .. همین که دست ادم دروغ گو رو شد .. هنوز طلا ها را نگرفتم ولی همین اعتراف خیلی مهم است .خیلی ... خدایا دمت گرم ... پنج شنبه شب سوار یک اتوبوس می شوم و میروم مشهد ..پیش امام رضا ... بابت تک تک دعا ها ممنون ... چیزی از مشکل زندگی من حل نشده ول روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 23:18

چهل و دو ...

دلم می خواست پناهنده شوم به حرم ...دلم می خواست بمانم تو حرم ...اما حالا برگشته ام ...و همه امیدم به امام رضا است .. از مشهد برای خودم گل گاو زبان خریدم.نوشته بود رفع دلتنگی،آرامش...برای خودم یک انگشتر و یک و ان یکاد خریدم .آرام می کند مرا پ ن :ادم بی پناه که می شود به هرچیزی دست می اویزد مثل امروز که تصمیم گرفتم . برای اولین بار در زندگیم ،تو یکی از پیج های اینستا درخواست فال بدهم قصه زندگی من شبیه فیلم ها نبود ..کسی پشت تلفن در لفافه گفت که طلا ها را گرو کشیدند که راضی شوی به طلاق توافقی ..جگرم سوخت اما گفتم نه ..گفتم راضی نمی شوم .اما هنوز اقدامی نکردم ..راستش ر روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : چهل و دومین آزمون دستیاری,چهل و دومین دوره آزمون دستیاری,چهل و سومین ازمون دستیاری پزشکی,چهل و دومین دوره آزمون پذیرش دستیار تخصصی,چهل و دومين دوره آزمون دستياري,چهل و دومین دوره دستیاری,چهل و دو,چهل و دومین جشنواره فیلم رشد,چهل و دو قطعه برای عود,هفته چهل و دوم بارداری, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 23:18

هذیان ..

من دست میم را می گیرم و تو صندلی های سینما فیلم فروشنده می بینم ..و هی نگاه می کنم به زوج های جوان ..و بعد فکر می کنم من و تو هیچ وقت دوتایی باهم سینما نیامدیم ..هر سه بار با حضور خانوده ات ...دلت نمی خواست حتی سینما دو نفره را .. فیلم که تمام می شود تو اولین مغازه یک مانتو می خرم ..به تلافی تمام روزهای گریستنم سعی می کنم چیزی بخرم که حالم خوب شه ..حالم خوب نمیشود ..میم نشست وسط چهار باغ و گریست برای کسی که شبیه اویی بود که از زندگی اش رفته بود ..به میم گفتم، او تو انقدر مرد بود که اسمش را نیارد وسط شناسنامه ..بستنی ها اب شد و حال هیچ کدوم از ما خوب نبود .. تو عکس های دو روز هایی که گذشت ......

ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : هذیان یک مسلول,هذیان دل شهریار,هذیان چیست,هذیان پاک,هذیان گفتن در خواب,هذیان,هذیان های یک ذهن پریشان,هذیان بزرگ منشی,هذیان گزند و آسیب,هذیان گفتن, نویسنده : 6abanam2 بازدید : 202 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 23:18